با هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر می کشی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است


این شعر را خیلی این روزها زمزمه میکنم و دوستش دارم، و شاید بیت یک مانده به اخرش دقیقا همین حال یک نفس به اخر مانده من است، اما الان میخواهم راجع به ان جایی که میگوید فرقی نمیکند چه کسی عاشقت شدست، بگوید یکبار میشود اینطور فکر کنی، که حال فرقی نمیکند منِ خسته باشد یا منِ ، منِ پر بسته باشد یا منِ رها، تو فقط بدان “عاشقت شدست....”